صنعت بازی تشکیل شده از سبک های بسیار زیادی است، سبک هایی مانند ریسینگ، شوتر اول شخص، شوتر سوم شخص، معمایی، وحشت، نقش آفرینی و خیلی های دیگر. اما سبک نقش آفرینی برای خود وجهه ای متفاوت دارد که تقریبا هر نوع مخاطبی را جذب به خود می کند. بازی های نقش آفرینی در دنیا طرفداران بسیار زیادی دارند و هر روز هم به تعداد این عناوین افزوده می شود.
نقش آفرینی در دنیای واقعی
وقتی که به ریشه های این سبک بازمیگردیم به نکات جالبی برمی خوریم. جالب است که بدانید در روزگاری که نه کامپیوتری بود و نه هیچ تکنولوژی دیگری، افرادی علاقه مند به نقش بازی کردن دور هم جمع می شدند و هر کدام یک نقش را بر عهده می گرفتند و شروع به بازی میکردند. عموما این مساله در کشورهایی مانند آلمان، استرالیا، انگلستان و خصوصا آمریکا اتفاق می افتاد. در این بازی ها که بصورت جمعی انجام می شد، شرکت کنندگان طبق یک سناریو به نقش آفرینی مشغول می شدند، بیشترین داستان هایی که مورد علاقه این افراد بودند نبردهای تاریخی معروف که ممکن بود مربوط به هر فرهنگی باشند، داستان های فانتزی شکل مانند داستان های جن و پری ها، نبردهای اسطوره ای در فرهنگ یونان و روم باستان. البته در کنار این نوع بازی های دورهمی، بازی های تخته ای یا برد گیم ها هم با همین موضوعات افراد زیادی را مشغول خود میکردند. بازی های امروزی همه از اصول های اولیه و پایه ای Dungeons & Dragons تبعیت می کردند که در حقیقت همه چیز حول محور آنها میچرخند.
وقتی که تکنولوژی پیشرفت کرد و رایانه های شخصی سرپناهی برای ساخت اولین بازی های کامپیوترشدند، شاهد تولد این سبک بر روی این پلتفرم بی نظیر بودیم. توسعه دهندگان بازی های رایانه ای با استناد به علایق پیشینیان و شکل گیری یک ذائقه، بر روی همین موضوع دست گذاشتند و اولین عنوان ها در سبک نقش آفرینی ساخته شدند. عنوان ها یکی پس از دیگری رشد کردند و این سبک بخوبی جای خود را در میان گیمرها پیدا کرد.
اصول اولیه سبک نقش آفرینی
هر سبکی که تابحال آن را در پلتفرم های مختلف تجربه کرده اید برای خودش اصول خاصی دارد که رعایت کردن آنها برای هر توسعه دهنده ای بسیار مهم است. خوب میرسیم به این قسمت جذاب از مقاله که قرار است اصول کلی و جزئی تشکیل سبک نقش آفرینی را به شما عزیزان شرح دهیم. اگر که قصد ساخت یک بازی نقش آفرینی را دارید، حتما از این الفبا استفاده کنید.
1-تعیین نژاد یا کلاس
همه بازی های نقش آفرینی در ابتدای کار از شما می خواهند که اطلاعات شخصی خود را مانند نام، شهرت و غیره را ثبت کنید. در مرحله بعد از شما خواسته می شود تا نژاد یا کلاس بازی خود را انتخاب کنید. نوع نژادهای موجود در بازی بستگی به بازی شما دارد، الف ها، ارگ ها، جادوگر، قهرمان، مبارز، انسان معمولی و خیلی چیزهای دیگر معمولا پای ثابت هستند. شما با انتخاب هر نژاد می توانید چهره و فیزیک شخصیت خود را به دلخواه تغییر دهید. وقتی که این مراحل را به درستی طی کردید، حالا نوبت به این رسیده که وارد درخت مهارت ها شوید.
2-ساختار اصلی بازی و درخت مهارت ها
وقتی یک بازی نقش آفرینی را متصور می شویم، اولین چیزی که به ذهن ما خطور می کند در خت مهارت هاست. منظور از درخت مهارت دقیقا همان گسترش توانایی ها و مهارت هایی است که شما در طول بازی به آنها دست پیدا می کنید. این اصل انقدر پرطرفدار و محبوب شده است که حتی بازی های خطی هم از آن استفاده می کنند، به نوعی دیگر انجام این کار تبدیل به یک استاندارد شده است و هر توسعه دهنده ای که آن را رعایت نکند بشدت مورد غضب مخاطب خود قرار میگیرد.
زمانی که هر بازی نقش آفرینی شروع می شود تعدادی امتیاز یا Point در اختیار شما قرار میگیرد تا برای شروع مقداری اوضاع خود را بهبود ببخشید. معمول قدرت هایی که برای ارتقا در اختیار دارید سرعت، قدرت، توانایی حمله، دفاع، نفس، تیراندازی، تمرکز و گزینه های مختلف دیگری است. شما به عنوان توسعه دهنده برای اینکه مخاطب را به چالش بکشید باید تعداد Point ها را محدود تعیین کنید، اگر که تعداد این پوینت ها زیاد باشد مخاطب تصور می کند که همه چیز را از همین ابتدا می تواند بسادگی بدست بیاورد و در عین حال ارزش ذاتی مهارت های بازی شما زیر سوال میرود.
3-ماموریت های اصلی و فرعی
همیشه داستان در بازی های Role Playing حرف اول را میزند، چون بدون داشتن یک داستان هیچ وقت نمی شود برای دنیای بازی خود گیم پلی خوبی تعریف کنید. فقط یک داستان غنی می تواند زمینه ساخت ماموریت های اصلی و فرعی را فراهم کند. خوب مشخص است که اولویت با خط داستانی اصلی و ماموریت هایی می باشد که شما را مستقیما به هدف نهایی در داستان میرساند، اما یکی دیگر از مولفه های مهم در این سبک وجود ماموریت های فرعی پر تعداد و همچنین با کیفیت است. هر چقدر که از یک داستان غنی تر استفاده کنید می توانید دنیای پهناورتری را در زمینه ماموریت ها بوجود بیاورید. وجود NPCها در طول بازی می تواند حس باورپذیری را در شما و مخاطب بشدت افزایش دهد. NPCها به اشخاصی می کویند که شما در طول بازی با آنها سر و کار دارید ولی تاثیری در گیم پلی شما نمیگذارند. سری بازی The Elder Scrolls با داشتن تعداد زیادی NPC توانسته اند دنیایی فوق العاده را بسازند. این اشخاص می توانند با پرداخت های خوبی همراه شوند تا از دل آنها ماموریت های فرعی بسیار خوبی حاصل شود.
4-روش ها انجام بازی
یکی دیگر از جذابیت های بازی های نقش آفرینی این است که دست شما را برای انجام ماموریت ها باز میگذارد. ممکن است که ماموریت شما با یک یار همراه شود، یا با اسب به آن مکان بروید، یا اینکه بصورت مخفیانه وارد آن مکان شوید و انتخاب های دیگر. وجود یک دنیای بزرگ که چرخه روز و شب در آن یک امر عادی است می تواند حتی روی مخفی کاری بازی کردن شما تاثیر بگذارد. حتی کلاس بازیکن شما هم می تواند مستقیما بر روی ماموریت ها تاثیر مستقیم بگذارد، فرض کنید که شما یک Vampier هستید در چنین شرایطی شما نمی توانید در طول روز به جاهای مختلف بروید و باید منتظر غروب آفتاب شوید یا اینکه دیگر مردم شهر به راحتی به شما اعتماد نمی کنند. در چنین صورتی شما هم می توانید به نشانه جبران، نیمه شب بصورت مخفیانه وارد خانه آنها شوید و خون آنها را بمکید.
5-ساختار جلوه های بصری و تم هنری
خوب میرسیم به یکی دیگر از بخش های جذاب برای ساخت بازی های نقش آفرینی، یعنی بخش گرافیک و جلوه های بصری. معمولا بیشتر اشخاصی که برای اولین بار با یک بازی مواجه می شوند در نقطه اول در مورد گرافیک آن صحبت می کنند. در حال حاضر برای بازی های نقش آفرینی از دو حالت شرقی یا غربی استفاده می شود. استفاده هوشمندانه از هر کدام یک از این تم ها می تواند باعث پیروزی یا شکست یک عنوان شود. در بیشتر اوقات تم شرقی برای بازی هایی به غیر از پلتفرم رایانه های شخصی استفاده می شود، یک نگاه کلی به آثار ساخته شده تا به الان می تواند صحت این مساله را نشان دهد. بازی هایی مانند Final Fantasy، Dragon Ball، Lost Odyssey و خیلی عنوان های دیگر در سبک نقش آفرینی همگی از استایل شرقی استفاده کردند. یک بازی موفق مانند Lost Odyssey بر روی کنسول ایکس باکس 360 بسیار موفق عمل کرد اما چند سال بعد که برای PC عرضه شد، نتوانست به موفقیتی دست پیدا کند. اما استایل غربی مورد پسند طیف وسیع تری از مخاطبان می شود. این تم خود به دسته های مختلفی مانند تم گوتیک، اساطیری و انواع دیگر می شود.
بازی های معروفی مانند Dark souls، BloodBorne، The Witcher و خیلی های دیگر از سبک غربی استفاده می کنند و به محبوبیت زیادی رسیدند.
6-زاویه دوربین
انتخاب زاویه دوربین درست در یک بازی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، بازی هایی مانند Diablo، Oblivion، Dark Souls هر کدام از یک نوع دوربین استفاده می کنند. انتخاب اول برای دوربین باید بسیار هوشمندانه باشد، چون بازی بر همان اساس کدنویسی می شود و انجین اختصاصی برای زاویه مناسب تعیین می شود. مثلا Unreal Engine برای بازی های اول شخص و سوم شخص کاملا بهینه شده است و میانه خوبی با سبک استراتژی یا ایزومتریک ندارد و هیچ توسعه دهنده ای هم چنین ریسکی را انجام نمی دهد.
انتخاب دوربین برای شما رابطه مستقیمی با نوع نگرش شما نسبت به گیم پلی هم دارد، اگر که به نبردهای پر تعداد چشم دوخته اید، قطعا دوربین اول شخص باعث آسیب به گیم پلی شما می شود چون شما در چنین نبردهایی احتیاج به میدان دید وسیع دارید. بازی معروفی مانند Diablo با نبردهایی پرتعداد هیچ موقع نمی توانست که از نمای اول شخص استفاده کند و فقط نمای ایزومتریک چاره راه توسعه دهنده آن بود. پس حالا پی بردیم که انتخاب درست دوربین چقدر می تواند گیم پلی شما را درخشان تر کند و یا بالعکس.
7-فراهم کردن تجهیزات و ایجاد محدودیت برای ارزش آفرینی
بازی های نقش آفرین با داشتن دنیایی بزرگ، قطعا جایی سحرآمیز برای جست جو و پیدا کردن آیتم های مختلف هستند. این آیتم ها می تواند در موارد مختلفی استفاده شود، مثلا زمانیکه که یک زره قوی تر را پیدا می کنید قطعا می تواند گزینه بسیار خوبی برای استفاده کردن باشد اما سازنده باید در این لحظه یک ارزش آفرینی را برای مخاطب خود ایجاد کند. باز هم به این مساله اشاره می کنم که اگر همه چیز به راحتی قابل استفاده و در دسترس باشند ارزش ذاتی در بازی کمرنگ می شود. برای داشتن این زره قوی تر شما باید نفس بیشتری را استفاده کنید، یا اینکه فضای بیشتری را در کوله پشتی شا اشغال می شود. مورد دیگر استفاده از آیتم های جانبی است که ممکن است مانند یک سنگ جادویی در اختیار شما قرار بگیرد، شما باید مکان یا مکانیکی را برای استفاده کردن آنها در اختیار داشته باشید. مثلا در بازی Oblivion وقتی شما گیاه های دارویی را جمع آوری کردید، باید حتما شیشه کیمیاگری همراه داشته باشید تا معجون را در درون آن قرار دهید. همه اینها باعث باورپذیرتر شدن بازی شما می شود و عمق بیشتری به گیم پلی می دهد و حتی انگیزه مخاطب را برای جست جوی بیشتر بالا میبرد.
8-ایجاد ساختار شبکه بازی کردن
این روزها دیگر آنلاین بازی کردن دیگر یک Option نیست، بلکه استانداری بسیار مهم است که اگر رعایت نشود نگاه بشدت منفی گیمر را به همراه خواهد داشت. بازی های نقش آفرینی هم با وجود The Elder Scrolls Online دیگر توسعه دهندگان هم با خیال راحت وارد این وادی شده اند. اما یک مساله مهم هم وجود دارد که بازی های با جهان باز باید در بخش جلوه های بصری و تعداد آبجکت های گرافیکی در صفحه کاملا بهینه شده باشند چون ممکن است که به تجربه بازی آسیب وارد کند.
9-دنیای خود را تعریف کنید و هر چه بزرگتر بهتر
سفر کردن را همه دوست دارند، دیدن چیزهای جدید، تجربه های جدید و خیلی چیزهای دیگر می تواند بسیار هیجان انگیز باشد. بازی های نقش آفرینی هم مثل یک سفر هستند، هر چقدر که این سفر طولانی تر باشد می تواند برای گیمرها جذاب تر باشد. البته این یک اصل نیست، چون تعریف پهناوری یک دنیا باید در موازات با تعریف یک گیم پلی مفید و جذاب باشد. این مساله درست نیست که هر چقدر دنیای بازی شما بزرگتر باشد می تواند ایجاد جذابیت کند. بازی The Elder Scrolls Morrowind هنوز هم رکورد مساحت در بازی های نقش آفرینی را دارد، اما بعد از چند ساعت قدم زدن در این دنیا متوجه می شوید که Asset های گرافیکی فقط کپی، پیست شده اند و همه چیز کاملا تکراری می شود یعنی یک دنیای تکراری ولی فوق العاده بزرگ!
ناگفته نماند که تاد هاوارد کارگردان و خالق این سری بازی، از انجام چنین کاری در Morrowind ابراز پشیمانی کرد.
پایان
بازی های RPG می توانند جهش بزرگی از لحاظ ذهنی و حتی تصمیم گیری در مخاطبان خود ایجاد کنند، پس در تجربه آنها با دقت و صبور باشید. وارد اقیانوس پهناور آنها شوید و سعی کنید با آرامش کامل شنا کنید.
ما در بخش آموزش بازی شناسی و سبک شناسی می خواهیم به مقوله های جذاب دیگری هم بپردازیم که نظرات شما عزیزان در این راه می تواند بسیار کمک کننده باشد.
شما دوست دارید چه سبکی را برای شما بررسی کنیم؟ کدام بازی نقش آفرینی را بیشتر از همه می پسندید؟